🪐

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم
همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم
حسرت رد شدن ثانیه های کوچک
فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم
تشنه لب، عمر بسر رفت و به قول سهراب
... آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم
دیدگاه ها (۰)

این بار ...

مردمان در خواب

گردو

ب زن بودنم دنیا بدهکار است

My angel ( the last part ) ( پرش زمانی به صبح ) بازتاب نور خ...

امروز ، در چرخه‌ ی گردون ، یک بار ِ دیگر خورشید بر مدار ِ تو...

امروز ، در چرخه‌ ی گردون ، یک بار ِ دیگر خورشید بر مدار ِ تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط